زمان هایی بود که بین همه آدمها و چشمها،بین همه خواب ها و بیداری ها،بین همه تفأل ها،ورق ها،قهوه ها،بین همه دودها،رویاها،بین همه صداها  و سکوت ها...بین همه ثانیه ها چشم انتظار نگاه آشنایت بودم!


زمان هایی هست که نه چشمی آشناست نه منی منتظر...


زمان هایی می آید که همه من!از همه یادها خالی می شود...